وای خدای من تو این شبهای قدر از تو بیشتر از همیشه خجالت میکشم

وقتی خط به خط دعای جوشن کبیر را میخونم،تمام وجودم میلرزه

دیگه روم نمیشه ادامش بدم وبخونم

خیلی حس وحشتناکیه

تو دلم یک غوغایی برپاست

هیچ وقت فکر نمیکردم این جور حسی را تو شب های قدر داشته باشم

حس خجالت

شرم

.

.

.

خدایا خیلی بنده بدی هستم نه؟؟؟

میدونم خیلی بی چشم و رو هستم نه؟؟

خیلی پستم نه؟

اگه من(استغفرالله)به جای توبودم-خدایا ببخشید این جور میگما ولی خودت گفتی هر جور بنده هام خواستن میتونن باهام حرف بزنن-هیچ وقت نمی تونستم از گناهان خودم ببخشم،هیچ وقت...

دیگه نمیتونم یک کلمه از دعای جوشن کبیر را بخونم،اشک تو چشمام جمع شده واین بغض لعنتی هم تو گلوم گیر کرده،دیگه خجالت میکشم حتی دیگه نمیتونم به آیه های قرآن و دعای جوشن کبیر نگاه کنم

دیگه با این کارایی که کردم دیگه روم نمیشه حتی صدای حضرت علی(ع)،بزنم تا دیگه چه برسه پام رو بزارم تو مجلس آقا!آخه من فاسد چه جایی تو اینجور مجلس ها دارم...

وقتی فکر میکنم که من چیکارا کردم از خودم،خدای خودم،امام زمان(عج) و امام رضا و...همه و همه خجالت میکشم

خدایا منو ببخش،ب ب خ ش...

اگه همین الانم تکه تکم کنن به قرآن هیچی نمیگم،یعنی نمیتونم که بگم،به جون خودم یه آهم نمیکشم چون میدونم حقمه

این جزای کارهایی هست که کردم